آرسامآرسام، تا این لحظه: 5 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

فرشته من

سلام من مامان آرسام کوچولو هستم اومدم تا برای پسر عزیزم خاطرات ش رو ثبت کنم

اولین جمعه اردیبهشتی آرسام جونم

1398/2/9 9:20
نویسنده : مامان کوچولو
379 بازدید
اشتراک گذاری

روز جمعه بود با بابایی تصمیم گرفتیم تورو ببریم بیرون که هوا بخوری وبازی کنی خاله ودایی ت هم اومده بودن خونمون خاله هم باهامون اومد بیرون راستی تو خیلی خوشحال بودی که خاله اومده خونمون وباهات بازی میکنه .بعد ناهار وبعد اینکه تو از خواب عصر گاهیت بلند شدی رفتیم بیرون 

الانم تو این عکس داری بازی بچه ها رو نگاه میکنی راستی پسرم خیلی گل وگیاه وچمن زار رو دوست داری وقتیم بیرونیم همش داری چمن میکنی 😊😊 اصلا هم خسته نمیشی 

 

 

 

اینجا دیگه حسابی خسته شده بودی تصمیم گرفتیم برگردیم خونه تو راه برگشت خونه بابایی وخاله گفتن تو رو ببریم شهربازی دایی م اینم چندتا عکس از شهربازی رفتنت

 

اینم از اولین تجربه ی شهربازی رفتنت گل پسرم معلومه که شهربازی رفتن رو دوست داری فنرم سوارت کردم وقتی بچه های دیگه بالا پایین می پریدن توم میخواستی مثل اونا بالا وپایین بپری به زور نگهت داشتم وروجکم😀اخر سرهم باهزار بدبختی از شهربازیی دایی م دل کندی اومدیم بیرون وبرگشتیم خونه اینم از اولین جمعه اردیبهشتی زندگیت گل پسرم 😘

پسندها (5)

نظرات (2)

🥀نوزیتا🥀🥀نوزیتا🥀
9 اردیبهشت 98 11:20
خوش بگذره همیشه تو گردش ها باشید
مامان کوچولو
پاسخ
ممنون مادربزرگ جون همیشه سلامت باشید
مامان صدرامامان صدرا
9 اردیبهشت 98 14:10
❤❤❤
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فرشته من می باشد